زبان بدن و ادعای غیرعلمی تشخیص دروغ گفتن
یکی از مسائلی که پدر و مادرها به آن اشاره میکنند درباره زبان بدن کودکان در هنگام دروغ گفتن است به ویژه وقتی که آنها چیزی را نمیخواهند بگویند. این پدر و مادرها گاهی بر اساس مطالعاتی که در چند کتاب زبان بدن دارند و یا برخی افرادی که به آموزش زبان بدن می پردازند ، فکر میکنند، چون کودک با یک دست یا هر دو دست دهان خود را میپوشاند، بنابراین در حال دروغ گفتن است. البته که مطالب زیادی برای تأیید این نشانه از زبان بدن کودکان (دستگفتار) در هنگام دروغگویی کودکان وجود دارد، اما خیالتان راحت باشد ، شواهد علمی که از این گفتهها حمایت کند، وجود ندارد.

زبان بدن کودکان و دروغگویی در کودکان :
در این مقاله سعی داریم به دلایل علمی که به رد فرضیه تشخیص دروغگویی در کودکان از طریق زبان بدن وجود دارد ، اشاره کنیم:
دروغ گفتن در کودکان معنی ندارد:
اول آنکه نمیتوان گفت، در مورد کودکان نمی توان از واژه دروغ گفتن استفاده کرد، زیرا آنها در این دوره از رشد، رؤیاپردازی میکنند و همانطور که «ژان پیاژه»[۱] میگوید، اندیشۀ خردسالان در ۴ تا ۶ سالگی به گونهای است که به اشیاء بیجان نسبت زندگی و احساس میدهند و این روش فکرکردن، «زندهگرایی»[۲] نامیده میشود مثلاً هنگامیکه از کودکی پرسیده شود که «آیا خورشید جان دارد؟» او میگوید:
«بله، جان دارد»
از همان کودک اگر پرسیده شود:
«آیا کوه جان دارد؟»
خواهد گفت: «نه، چون کاری انجام نمیدهد».
وقتی کودک به سن ۶ تا ۸ سال رسید، مفهوم زندگی را در چیزهایی میبیند که به خودی خود میتوانند حرکت کنند مانند ابر، دوچرخه، آتش و از این منظر میز، صندلی و گلها جاندار نیستند زیرا حرکت نمیکنند. تنها پس از ۸سالگی است که آنها مفهوم زندهبودن را به گیاهان و جانوران نسبت میدهند زیرا دیگر تفکر آنها عینی شده است.
پژوهشگر دیگری به نام «لارنس کولبرگ»[۳] بر این باور بود که کودکان فکر میکنند که رؤیاها واقعی هستند، مثلاً زمانیکه از کودک ۴ تا ۶ ساله، پرسیده شود: «آیا غولی که در رؤیاهای خود دیده بود، واقعاً آنجا بود»؟ او پاسخ میدهد: «آن غول واقعاً آنجا بود، ولی وقتی بیدار شدم رفت. من جای پای او را کف اتاق دیدم».
هرچند کودکان به آرامیدرک میکنند که رؤیاها واقعی نیستند اما همچنان آنها فکر میکنند که این رؤیاها را دیگران هم میبینند. بههمین دلیل پژوهشگران فکر میکنند که گفتار و رفتار بزرگسالان است که موجب میشود کودکان خردسال از رؤیاپردازی دست بردارند، مثلاً وقتی کودکان دچار کابوس شبانه میشوند و والدین برای آرام کردن آنها میگویند: «ناراحت نباش، این فقط یک رؤیا بود»، آنها به درک تفاوت بین رؤیا و واقعیت میرسند.
«کولبرگ» با مطالعه بر روی کودکان یک قبیلۀ بومی به نام «آتایال»[۴] نشان داد که مراحل فهم رؤیا با همان نظم و ترتیبی در این کودکان انجام میشود که در کودکان دیگر نقاط دنیا شکل میگیرد. بنابراین کودکان ابتدا میفهمند که رؤیاها واقعیت ندارند و بعد میفهمند که این رؤیاها را دیگران نمیتوانند ببینند و وقتی این دوره را به خوبی طی کردند شناخت خود را با توجه به عقاید بزرگترهایشان تغییر میدهند.
کودکان تا ۸ سال دارای تفکر قضاوت اخلاقی نیستند
دوم آنکه کودکان در سنین ۴ تا ۸ سال به شکل بزرگسالی دارای تفکر قضاوت اخلاقی نیستند. آنها در این دورۀ رشدی، همه چیز را براساس اطاعت و تنبیه از طرف والدین میسنجند، مثلاً میگویند: «دزدی بد است، زیرا شما تنبیه میشوید». بههمین منوال به احتمال زیاد خواهند گفت: «دروغ بد است، زیرا شما تنبیه میشوید» و تفکری واقعی دربارۀ دروغ ندارند.
کودکان به شدت رویاپردازی می کنند و تشخیص آن در کودک آزاری واقعی بسیار مسئله ساز است
مسئلۀ دیگر استناد به حرفهای کودکان است. براساس آنچه که گفته شد هیچگاه به درستی یا نادرستی، راست گفتن یا دروغ گفتن محتوای گفتاری کودکان نمیتوان اعتماد کرد و اگر این وضعیت در زمان کودکآزاری اتفاق بیُفتد، چالشی جدی است زیرا از یک طرف کودکان به دلیل ماهیت رؤیاپردازی فکری و تمایل به بازی میتوانند رؤیاهای باورپذیری را برای دیگران بگویند که واقعیت نداشته باشد و از طرفی در صورت کودک آزاری، آنها قربانیان اصلی و تنها شاهدانی خواهند بود که فاجعه پیش آمده را میتوانند روایت کنند.
«لویس»[۵] در سال ۱۹۸۹ با پژوهشی بر روی کودکان ۳ تا ۴ سال نشان داد که اگر کودکان مورد اشاره رؤیاپردازی کرده باشند، رفتارهای مثبت تنگفتاری آنها افزایش مییابد مانند لبخندزدن و احتمال درستی این نتیجهگیری تنها ۵۰ درصد اعلام شد.
با این وجود در سال ۲۰۱۳، دو پژوهشگر به نامهای «یانکیوا و رودزیک»[۶] در مصاحبه های خود با ۱۹۸ کودک ۴ تا ۷ سالۀ قربانی تجاوز نشان دادند که آنها وقتی دربارۀ واقعۀ مورد نظر حرف میزنند در ساختار دستوری و معنادار بودن کلماتی که به کار میبرند، پیچیدگی و انسجام اطلاعات مربوط به موضوع بالاست و احتمال واقعیت داشتن آنها به حدود ۹۲ درصد میرسد. بنابراین برای تمایز میان واقعیت و رؤیاپردازی کودکان چارهای به جز دنبالکردن نشانههای گفتاری در شکل و محتوای حرفهای آنها وجود ندارد.
زبان بدن نوجوانان و بزرگسالان و ادعای غیر علمی تشخیص دروغ گفتن
در بیشتر کتابهایی که در این سه دهه دربارۀ نشانگرهای فریب و دروغ گفتن به ویژه در حوزۀ زبان بدن نوشته شده است، گفته شده است که وقتی نوجوانان، یکی از انگشتهای خود را به سمت دهان میبرند و لبها را لمس میکنند، بیانگر فریب و دروغ گفتن است.
ادعا میشود که این نوع از زبان بدن دستگفتار، همان زبان بدن کودکان و دستگفتار دوران کودکی و خردسالی است که کمیملایم تر و آرامتر شده است و بهصورت ظریف و دقیقی به نمایش گذاشته میشود تا آنکه افراد به این روش بتوانند خود را در مورد اشتباهی که کردهاند، مظلوم و بیگناه نشان دهند که البته در زبان بدن مردان بزگسالان، انگشتان دست، دهان را میپوشاند و یا دهان را لمس میکند و در زبان بدن زنان ، دست ها به نواحی گردنی میل می یابد.
ادعا شده که یک سرفۀ وانمودی یا یک خمیازه در طول گفتگو با دیگران روشی برای پنهانکردن واقعیت است یا وقتی کسی دروغ میگوید و دستش را به سمت دهان میبرد، ممکن است در آخرین لحظه مردد شود و شروع کند به جویدن یک لب و یا خاراندن بینی، پدیدهای که به نام «دراز شدن دماغ پینوکیو»[۷]شناخته میشود.

واقعیت آن است که خاراندن بینی و لمس کردن گوشها یا دهان، آن طور که در زبان بدن ادعا میشود، ربطی به فریب و دروغ گفتن ندارد. زیرا عروق پوستی مناطق خاصی از بدن، بهویژه جایگاههای سر دربرگیرندۀ لبها، بینی، گوش و همینطورگردن، شانه ها و بخش فوقانی قفسه سینه، توسط مراکز بالاتر مغزی تنظیم میشوند. مردم در زمان تصمیمگیری و تمرکز به دلیل حجم خونی که به این جایگاههای جریان پیدا میکنند، دچار خارش میشوند.
خمیازهکشیدن یا سرفۀ وانمودی نیز در پاسخ به کاهش اکسیژنرسانی و یا وجود مانع در خونرسانی جایگاههای مغزی است که موجب کاهش آمادگی پاسخ هیجانی ما میشود.
اعصاب سمپاتیک، خود بهتنهایی شریانچههای آوران و وابران را عصبگیری میکند و سرخشدن در پاسخ به دستپاچگی و خشم، و رنگپریدگی در پاسخ به ترس یا اضطراب به ترتیب مثالهایی از وقفه و تحریک رشتههای عصبی سمپاتیک ارسالی به مناطق درگیر با این جایگاهها هستند.
در یک گفتگو با فردی مهم از نظر فرد و در شرایطی که از نظر هیجانی به تمرکز بالایی نیاز هست، نوراِپینفرین ترشح میشود بهویژه اگر فرد با پرسشهای انتقادی و یا اتهامی نسبت به خود مواجه شود که موجب اضطراب یا خشم میگردد (برن و لوی، ۲۰۰۶). بنابراین زبان بدن دستگفتارهایی مانند خاراندن بینی، لالۀ گوش و دهان بیش از آنکه بیانگر فریب و دروغ گفتن باشد، تمرکز فرد را در ارتباط نشان دهد.
در پژوهشی که در سال ۲۰۱۳ توسط بخش شناختی دانشگاه «مِرسی کالیفرنیا» و کالج «لندن» انجام شد، دو پژوهشگر به نامهای «دوران و دِل»[۸] به بررسی حرکات و اشارات زبان بدن در زمان فریب یا دروغ گفتنافراد پرداختند.
یافتههای آنها با استفاده از نرم افزار پیشرفتۀ «مسیریابی سه بعدی»[۹]و پردازش رایانهای بر روی ۲۹ نقطه در جایگاههای مختلف بدن انسان مانند سر، پوست صورت ، چهره و دستها نشان داد که آزمودنیها در برابر پرسشهای خنثی، هیچ تفاوت بارزی در میزان و مدت زبان بدن حرکات سر، دست و چهره نشان ندادند، اما زمانیکه از آنها سؤالهای انتقادی پرسیده میشد، حرکات زبان بدن تمام این سه جایگاه در آزمایش شوندگان کاهش پیدا میکرد (کاهش دامنۀ ۲/۰ تا ۴/۰ میلی متر در هر ۲۵۰ میلی ثانیۀ حرکت).
تحلیل دروغگویی با نشانههای تنگفتار یا زبان بدن آنقدر پیچیده است که ناکارآمدی دروغ سنج ها یا «پُلیگِرافها»[۱۰]نیز در این زمینه مشخص شده است، زیرا آنها تنها نشانههای فیزیولوژیک ناشی از برانگیختگی هیجانی مانند ضربان قلب، تعریق، فشار خون و تنفس را ثبت کنند در حالیکه علت برانگیختگی را در افراد بیان نمیکنند.
پاسخ زبان بدن افراد به پرسشها ممکن است به دلیل هیجان در هر میلی ثانیه نوسان کند و چه بسا آدمهای راست گفتن که در برابر بعضی کلمات، واکنش هیجانی نشان دهند و در مقابل دروغگوهایی که بهراحتی بتوانند شرایط برانگیختگی هیجانی را تقلید کنند.
منابع :
- کتاب هیجان رفتار و تن گفتار، تألیف: محمود امیرینیا، فروردین ۱۳۹۳، نشر آراسته، ISBN: 978-6005908 / Behavioral Emotion and Body Language, by Mahmood Amirinia،
- روزنامه شرق: سه شنبه، ۲۶ فروردین ۱۳۹۳/ شمارۀ ۱۹۹۱/ صفحۀ اجتماعی
-
[۱](Jean Piaget (۱۸۹۶ –۱۹۸۰
-
[۲]Animistic
-
[۳] Lawrence Kohlberg (1927 – ۱۹۸۷)
-
[۴]Atayal
-
[۵]Lewis
-
[۶]Yancheva, M. & Rudzicz, F.
-
[۷]Pinocchio’s growing nose
-
[۸]Duran, N. and Dale,R.
-
[۹]Vicon Nexus motion tracking
-
[۱۰]Polygraph


شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.